![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
دوبــاره مــوسـم آه و نــوا شـد دل مـا بـا غـم یــار آشـنــا شـد امام پنـجـم ما گـشـت مـسـمـوم به قـرآن مـبـین و دین فـدا شـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امام محمد باقر علیهالسلام قبل از شهادت
مگـر میشـود گـریـه بسـیـار کرد مگـر میشود دیـده خـونـبـار کرد ولی از غم و غصهاش دق نکرد! مگر میشود خـیـمه سـوزان شود در آن شعـلـهها عـمّه حـیران شود ولی از غـم و غصهاش دق نکرد مگـر مـیشـود گـفـت از سوخـتن چههـا میکـشـیـد عـمـه خـوب من ولی از غـم و غصهاش دق نکرد مـگـر مـیشـود لـشـگـر نـیـزهدار بـیـوفـتـد به دنـبـال یک طفـل زار ولی از غـم و غصهاش دق نکرد حـرم شـد گـرفـتـار رنج و عـذاب چهها کـرد با دستهـامـان طـناب ولی از غـم و غصهاش دق نکرد شبی که حرم سمت غمخـانه رفت به مهـمـانی قـصـر شـاهـانه رفت ولی از غـم و غصهاش دق نکرد کنون این من و این دل گریه خیز کـه اشـکـم بُـود کـربـلا را گـریـز ولی از غـم و غصهاش دق نکرد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امام محمد باقر علیهالسلام قبل از شهادت
زهر آخر راحـتم کرد از جـفای کربلا شاهـد عـیـنی شدم در مـاجـرای کربلا سالها همچون پدر خون گریه کردم بر حسین کاش میشد جان دهم در روضههای کربلا همسفـر بودم به سنِ کودکی با کاروان صحنههایی دیدهام در جای جای کربلا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
طفل باشی غم بسیار ببینی سخت است غنچه باشی ستم خار ببینی سخت است غربت و غارت و داغ و عطش و در به دری نصف روز این همه آزار ببینی سخت است اربـاً اربـا تن خـونـین اذان گـوی حـرم به زمین دست علمدار ببینی سخت است روی تل بر سر و سینه زدن و بیکسی دخـتر حـیـدر کـرار ببـیـنی سخت است زیـر پـا و تـه گــودال امــان از گـودال یک تن و آن همه اشرار ببینی سخت است بین یـک خـیـمـه آتـش زده بـابـایـت را با تن خسته و تبدار ببینی سخت است سر هـجـده پـسر فـاطـمه را بر سـر نی با دو تا چشم گهربار ببینی سخت است روضه ام حرف رباب است اگر حرمله را در همه عمر تو یکبار ببینی سخت است به خدا هیچ کجا سخـتتر از شـام نـبود عمه ات را سر بازار ببینی سخت است پایکوبی و کف و هلهله و خنده و رقص دور یک مشت عزادار ببینی سخت است بین نا محرم و بر ناقه و طفـلت به بغل مادرت را که گرفتار ببینی سخت است دخـتـران عـلی و فـاطـمـه بـازو بـسـتـه وسط مجـلس اغـیار ببـینی سخت است طفل باشی ولی هـمبازی خود را دیگر خسته و دست به دیوار ببینی سخت است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
روضــهدارِ مـــنــا تـوئـی آقـا شــاهــدِ کــربــلا تــوئــی آقــا پیش تو مـادرت زمین خورده نــوۀ مـجــتــبــی تــوئــی آقــا هـمـره عــمـه آمــدی گــودال راویِ مـــاجــرا تــوئــی آقـــا آنکه دیـده گـروه گـروه زدنـد سنگ و چوب و عصا توئی آقا آنکه دیده به زیرِ چکـمۀ شمر شـاه، زد دسـت و پـا توئی آقا آنـکـه دیـده تـمــام قــرآن شـد بـا لـگـد جـا بـه جـا تـوئی آقـا آنکه دیده ضریح مـویِ حسین دسـتِ یـک بـیحـیـا تـوئی آقا آنـکـه دیـده سـرِ عـزیـزِ خــدا رفـت بـر نـیـزههـا تـوئـی آقـا بعد از آن شـاهـدِ هـجـومِ سپاه ســویِ آل عــبــا تــوئــی آقــا آنـکـه هــمــراه قـافـلـه رفـتــه ســویِ شــامِ بــلا تــوئـی آقــا سخت بر تو گذشت آن ساعات بد شـکـسـتـنـد حـرمت سادات اوج بـیغـیـرتـی نـشـان دادند سنگ در دست این و آن دادند اول شـهـر عـنـان مـرکـب را دست یک مشت بد دهان دادند جای عرضِ سلام، پیر و جوان نـاسـزاهــا بـه کــاروان دادنـد سرِ هر کـوچه با سرِ انگـشت دخـتـرِ فــاطـمـه نـشـان دادنـد بـوســهگـاهِ رســول خـاتــم را به دمِ چـوبِ خــیـزران دادنـد سخت بر تو گذشت آن ساعات بد شـکـسـتـنـد حـرمت سادات
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ترجمه موزون از احایث امام محمد باقر علیهالسلام
قـلبی که در آن، نور خدا خواهد بود در راه یـقـین، قـبـلـهنـما خـواهـد بود قَالَ البَاقر علیهالسلام: إِنَّمَا شِيعَتُنَا مَنْ أَطَاعَ اللهَ امام باقر علیهالسلام فرمودند: به راستی شیعۀ ما کسی است که خدا را اطاعت کند؛ الأمالی للطوسی، ص۲۷۳ هر منتظری که دل به ایمان دادهست جان بر سر عشق ما به جانان دادهست قَالَ البَاقر علیهالسلام: ما ضَرَّ مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَنْ لا یَمُوتَ فی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمَهْدِیِّ(علیهالسلام) وَ عَسْكَرِهِ امام باقر علیهالسلام فرمودند: کسی که در حال انتظار بمیرد، ضرر نکرده است و همانند کسی است که در وسط خیمه مهدی(علیهالسلام) و سپاهیانش جان داده است الکافی، ج۱، ص۳۷۲
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
وقتی که زهرِ کینه ز زین تا جگر رسید انگار قصّۀ غـم عـمرش به سر رسید از سـوز زهـر نـالـۀ جانکـاه میکشید از فـرط تـشـنـگی چِـقَـدَر آه میکـشید او سروِ دانشیست که قدش خمیده است خود را به کنج حجره به زحمت،کشیده است پـروانـهای که پَـر زدنش فـرق میکند شمعی که شکل سوختنش فرق میکند حـالا به یـاد خـاطـرههـا گـریه میکند بـا یـاد داغ کـرب وبـلا گـریه میکـند او امـتـداد غُـصّـۀ فـردای کـربـلاست همنـالۀ سه سالۀ صحـرای کـربـلاست دریای غیرت و غضبش پُر تلاطم است بـیـن تـمـام قـافــلـه او مـرد دوم اسـت او آشـنای هق هق اشـک شبـانههاست زخـمیِّ دست سـلـسله و تازیانههاست طفل آمده ولی چِـقَـدَر پیـر گـشـته بود بی جان و خسته از غل و زنجیر گشته بود با آبـلـه ز پـای خـودش کـار میکـشید مثـل رقـیّـه از کـف پـا خـار میکـشید انگار زهر تـازه تری از جگر گذشت تا غصههای بیحد شام از نظر گذشت او دیـده با چه سـخـتی و آزار بُردهاند نـامـوس شـاه را، سـر بـازار بـردهاند او دیده رقـص مـسـتی بزم شـراب را او دیـده خــیــزران و لب آفــتــاب را با یاد صحنهای، جگرش پاره پاره شد حرف کـنیز شد، به سکـینه اشاره شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امام محمد باقر علیهالسلام قبل از شهادت
من ز طـفـلی غـم و انـدوه مکرر دیدم کـربـلا بـود که لـرزیـدن دخـتـر دیـدم سختتر زآنچه حسن دیده در آن کوچۀ تنگ من در این دشـت بـلا چند برابر دیـدم هـمـره عــمـه به بـالای بـلـنـدی رفـتـم در کف شمر دنی کاکل و خنجـر دیدم موقـع سوخـتن خـیـمه صـدا زد عـمـه زنـده شد در نظـرم آنچه پس در دیـدم یا رب ایکاش نیـاید به سر هیچ کسی صحنههایی که به این چشم زخون تر دیدم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
السلام ای گـلـبن بـسـتان زین العـابدین نـوربخـش عـالـم هـستی امام پنـجـمـین ای گل باغ ولایت نجـل خـتم المرسلین جان زهـرا هـسـتی مولا امیرالمـومنین عالم عـلم النـبـیـین، طـیّـبی و طاهـری هفـتمین معـصوم این عـالـم امام باقری ای که هستی زینت خاک گـلستان بقیع در میان خاکیان وعرشیان قدرت رفیع زینت شهـر مـدینه خاک قـبر و تربتت سوخـته قـلب تمام شیـعـیان از غـربتت بـودهای همراه بـابـای غـریـبت کـربـلا دیـدهای پـرپـر ز جـور اشـقـیـا آلالـهها اربـاً اربا پیـکـر در خون اکـبر دیدهای حـنجـر ببـریدۀ گـلگـون اصغـر دیدهای صحنههای غم فزا را کردهای مولا نگاه دیدی آمد شمر کین گستر بسوی قـتلگاه دیـدهای دشمن زده آتش تـمام خـیـمهها دیـدهای سرهای ببریده به روی نیزهها دیدهای اهـل حـرم را ظـالـمانه میزدند سیلی و کعـب نی و با تـازیانه میزدند دیدهای بر روی طفلان جوهر نیلی زدند عمهها و کودکان را از ستم سیلی زدند دیدهای بر زخم عمه دشمن دین زد نمک بر اسیران ستـمدیـده ز کـینه زد کـتک چشم گریان قلب سوزان دیدهای شام بلا رأس سالار شهیدان را تو در تشت طلا دیدهای بـزم شـراب و آن یـزید بیحـیا میزد از کینه به لبهای حسین چوب جفا ظلم دشمن را نگر از زهر آغشته به زین جان تو گـشـته فـدا در راه قـرآن مـبین من(رضایم) ریزهخوار خوان احسان شما در تـمام طـول عمرم بوده مهـمان شما
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام محمد باقر علیهالسلام
والا بـود مــقــام تـو یـا بـاقـرالـعـلـوم جـانـم فـداى نـام تـو یـا بـاقـر الـعـلـوم بـاشـد اســاس دیـن نــبـى حُـبّ آل او خـود این بـود کـلام تو یا باقـرالعـلوم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
زمین و آسمان ای شیعه در حزن و غم است امشب همه اوضاع عالم زین مصیبت درهم است امشب یتیم و نوحه گر گردید اکنون حضرت صادق به بر او را ز مرگ باب، زانوی غم است امشب
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما
عرش را با ماه و با خورشید روشن کردهاند آسمـانیها لـبـاس نـور بـر تن کـردهاند شد خدا بانی و عاقد حضرت پیغمبر است سر به زیر و عشق دارد در نگاهش انعکاس با وقاری فاطمی، محجوب! با احساسِ خاص گفت پیغمبر برای من همین شد افتخار زیر لب میگفت زهرا: هست همتایم علی شد ولیُ ألله و یـار هر دو دنـیـایم عـلی خواند أنکحتُ و زوّجتُ پیمبر خطبه را لحظۀ دیدار بود و عشق، نابِ ناب شد دست پیغمبر وساطت کرد و فتح الباب شد دست در دست هم آوردند و شد حبل المتین در زمین پیچید عطر عود و اسپند و گلاب در نخستین لحظۀ پیوند غیرت با حجاب دست خالی آمدم! آمد خدا عیدی به دست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما
وحی در هفت آسمان تا میزند ناقوس را میبرد از خواب عالم وحشت کابوس را پا به پای ناخدای خویش میخـواند خدا مـحـرمـیتنـامـۀ بـین دو اقـیـانـوس را شال سبز و چادر مشکی مجسم میکند پیش چشم عالمی رنگ پر طاووس را ازدواج حـیـدر و حوریه مـعـنا میدهد ارتـبـاط بـین یا سـبّـوح و یا قـدوس را مینـشاند بر لـبان مـرتـضی لبـخـند را تا که میخـواند محمد خـطبـۀ پیوند را با نگاهش میبرد هوش از سر آئیـنه تا فاطمه وا میکند از چهرهاش روبند را شرم در لبخند محجـوبانه دختر نشست تا پـدر در گردنش انداخت گردنبـند را بیخدیجه اشک در چشمان احمد میدود لحـظههایی که تماشا میکـند فرزند را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما
یاعلی گفت با تمام وجود تا همهعمر با علی باشد با علی باشد و طنین دلش دمبهدم ذکر یاعلی باشد آمد و چشم خانه روشن شد از حضورش، تلألؤ نورش آمد و جلوه کرد تا با عشق، محو نور خدا، علی باشد خانه یعنی بهشتی از احساس، زن این خانه تا که فاطمه است خانه یعنی جهانی از امید، مرد این خانه تا علی باشد شرح این زندگی فقط عشق است داستانی که خطبهخط عشق است حرفی از درد نیست وقتی که یار دردآشنا علی باشد شب جشن است آمدم مادر! شاعر لحظههایتان باشم شعر زیباست تا زمانی که نور این بیتها علی باشد به دعای تو سخت محتاجم! مهربانِ علی دعایم کن! تا دلم آنچان که میخواهی شیعۀ مرتضی علی باشد ورد لبهای من به لطف شما از ازل ذکر یاعلی بوده لطف کن باز تا که ذکر لبم تا ابد نیز یاعلی باشد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت امام جواد علیهالسلام
گـاهگـاهـی نـگـاه مـا را بَـس بـوسـهای گـاهگـاه مـا را بَس گرچه از دستِ یار ممکن نیست جـگـری روبـراه مـا را بَـس مـا گـره در گـره شـدیــم امـا لطفِ زُلـفـی سـیاه ما را بَس تا به کویش نرفتهایم افـسوس ولی این شوقِ راه ما را بَس در بـساطـم نـبـود غـیر از آه و هـمین نـصفـه آه ما را بَس مـرقـدی با دو گـنـبـد زردش خـاکِ آن بـارگـاه مـا را بَس یک ضریح و دو قبله و دو امام یک حرم با دو شاه ما را بَس به ضریحـش نشد اگر برسیم کـنـجِ آن سـرپـنـاه مـا را بَس ما حـسیـنی شـدیم شُکـرِ خدا کـاظـمـینی شـدیم شُکـرِ خـدا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت امام جواد علیهالسلام
گرچه از غم، شکسته بالِ من است اشک من شـاهـد ملالِ من است حـــالِ ابـــر بـــهـــار دارم مــن دیـــدهای اشـکبـــار دارم مــن مـن کـه مـهـر تـو را خـریـدارم هــم دلآزرده، هـم گــرفــتــارم شـد گـواهِ شـکـسـتــه بـالـی مـن چشم پُر اشک و دستِ خالی من درد مـا را نـگــفـتـه، مـیدانــی نـامـه را نـانـوشـتـه مـیخـوانی ای کـرم عـبـدِ خــانــهزادِ شـمـا رحـمـت و جـود در نـهـاد شـما خواهم از بَندِ غـم نـجـات از تو الـتـمـاس از من الـتـفـات از تـو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت امام جواد علیهالسلام
اگر دینیست باقی در جهان بیشبهه دین توست یداللهی که میگویند خود در آستین توست تو حتی قادری خورشید را زیر نگین آری که «نِعمَ القادِرُ اَلله» خود نقش نگین توست چراغی در جهان گر هست جز نور منیرت نیست اگر در جان ما عطریست عطر یاسمین توست تمام خاک ایران را به پایت با رضا ریزیم اگر چه مرو تا بغداد جزئی از زمین توست نه رسم معتصم ماند و نه تلخیهای اُمُّ الفضل اگر شعری به جا ماندهست، شور دلنشین توست جوادالحق اشفعـنی، تقیالعـشق ادرکنی اگر علم و یقینی هست از علمالیقین توست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
الا ای مـظـهـر جــود خــدایـی جوادی حضرت ابن الرضایی دو دسـت خـالـی آوردم برایت نـه دنـبـال غــذا و آب و نــانـم نه مـحـتـاج عـطـای دیـگـرانـم خودش فرموده تو باشی مرادم کرم تو؛ جود تو؛ دست گدا من وفـای دائـمـی تـو بـی وفـا مـن ولی به رو نیـاوردی تو اصلا گـنـهـکـارم گـنـه بـسـیـار دارم نظر کن دیـدهای خـونبار دارم سگ کـهـف جـوادم جـانـم آقـا نه دنیا نه طلا میخواهم از تو بجای آن ولا میخـواهـم از تو اگـر چـه جـلـد بـام کـاظـمـیـنـم دوباره ماجرای حجره با زهر دوبـاره دردها را شد دوا زهر کـشید از سـیـنهاش آتش زبـانه غریبانه به حجره دست و پا زد زمین که خورد مادر را صدا زد بفکر روضه خـدالـتریب است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
روی خاک حجره افتاده سر ابن الرضا آه، آه از لحـظـههـای آخـرِ ابن الـرضـا بر جوانیش بریزد چشمِ پیری، اشک خون گشته دیگر زندگی، درد سر ابن الرضا بی کسی شد قسمت آن که کس هر بی کس است ای اجل تنها تو هستی یـاور ابن الرضا هر چه هم آمد سرش شکر خدا دیگر نبود نیزه و سنگ و عصا دور و بر ابن الرضا شکر حق جان بر لب بابا نیاورده است با کاکلِ خـونین، عـلـیِ اکـبرِ ابن الرضا* هر چه در بغداد شد، شکر خدا دیگر نگشت چـادر خـاکی نصیب دخـتـر ابن الرضا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
به چشمت میهمان کردی تمامِ عمر، زمزم را به خاکِ تشنه خواندی آیۀ بارانِ نمنم را تویی آن کودکی که از سکوتش درس میریزد دهان وا کن که بشناسند از هر علم، اَعلَم را غلام خُردهشاگردانِ شاگردانتان میشد به دَرسَت میفرستادند اگر یحییبناَکثَم را زیادت نه؛ کمت هم از سر عالَم زیادی بود نمیدانند دسـتان جـوادت مـعـنی کـم را نمک نشـناسها انداخـتـند اندازۀ جـودت به جان شانهات سنگینی یک کوهْ ماتم را به مشتت جمع شد کابوسِ خاکِ چادر مادر زمین با اشکهایت ریخت بر سر؛ خاکِ عالم را قیامِ انتـقام از دستهای کـوچکت پا شد چشاندی بر دهان کوچه چندین مشتِ محکم را تو را با روضههای مادرت کشتند، با سَم نه به کامت ریخت انگورِ اجل با زهر، مرهم را اگر میدید امّالفضل، درمانت شهادت بود به بیمارش نمینوشاند، هرگز مرهمِ سَم را زمین در قابِ چشمش آخر ذیالقعده را میدی نگاه تشـنهات یک آسمان مـاهِ محـرّم را مسافر بودی و پشتِ نگاهت کاسهآبی ریخت نشان میداد حالِ رفتنت یک کربلا غم را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
مبارکی تو و خود رزق بیحساب، جواد ندیـده است شـبـیـه تو را تـراب، جواد برای وارث جـود رضـا شدن بیشک نشد به جز تو کس دیگر انتخاب، جواد اگر چه کل جهان بر سرت خراب شده است سرت ندیده به خود مجلس شراب، جواد هـزار شکـر که بعد از شهـادتت دیگر نبود صحـبـتی از معجر و نقاب، جواد
: امتیاز
|